۱۸ سالمه، واسه خودم مَردی شدم
سیبیل دارم، صبحا میرم نون میگیرم واسه خونه
باز شیرینی و آجیل رو ازم قایم میکنن
...........
ضد حال یعنی می نویسی
«با تمام وجود دوستت دارم»
رو مانیتور میبینی
«fh jlhl, [, n n, sjj nhvl»!!
ینی ته مونده اعصابو بالا میکشه این کیبورد
☺☺♦☺☺♦☺☺
رفتــم داداش ٍ 5ســالمــو از مهـد ٍ کـودک بیــارم !
میبیـــنم یه اشــاره داده که پیــاده شم!
رفتـــم میگــم : چـــرا سـوار نمیشــی ؟ عجــله دارم !
میگــه : عجــول نبـاش ...
بعــدش دوتا دخمــل کــوشولو اومــدن!
میگـه : ایـن فاطیمــاست ... اینــم نیـــلوفر !
خــب بریــم !
میــگم : که چی اینــا کی بودن ؟
میــگه : دوس داری کــدوم زن داداشــت باشــه ؟!
مـــن:|
زن خــواستن ایشــون |:
داداش ٍ دارم مـــن ؟!!
|: |: |:
☺☺♦☺☺♦☺☺
به دختــر دایی 2 سـالم میگــم : شــاپری ... وایســا !
میگــه : وایــس نمی کنـــم !
مــن:)
به زن داییــم میگــم : یخــوده باهــاش کار کــن ... فردا میــره تو مملکــت هیشکــی زبــونش ُ نمی فهـــمه!
زن داییــم : چــون وایــس نمیـــده ناراحــت شدی ؟!
مــن:|
فک وفــامیــله داریـــم ؟!
☺☺♦☺☺♦☺☺
به مامانم میگم : بزرگترین آرزوت چیه؟
میگه : زودتر زنت بدم با زنت دعوا کنم حوصلم از این یکنواختی زندگی سر رفت.
☺☺♦☺☺♦☺☺
با داداشم دعوام شده بود بابام اومد بهم گفت بیخیال برو باهاش آشتی کن
منم بهش گفتم لازم نکرده گور باباش!
هیچی دیگه الان با یه دست و یه پای شکسته دارم براتون مینویسم :|
☺☺♦☺☺♦☺☺
از کپک هم پنی سیلین ساختن ولی تو آخرشم به هیچ دردی نخوردی
از سری سرکوفت های مامانم به من…
☺☺♦☺☺♦☺☺
دیروز خسته و گرسنه از دانشگاه اومدم خونه....
رفتم سر یخچال میبینم یه شیرینیه نصفه نیمه اونجاس اونجا بود که یهو
حس کردم چشام سیاهی میره!
من:{-15-}
مامانم با دمپایی بالا سرم:
می دونسم کاره تو بود..چرا شیرینیارو خوردی؟
من:بابا به جان عمه نصرت من نخوردم..!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
-هیییییییییییس.خفه شو با اون عمه ایکبیریت!همه کارات به اون رفته!
یهو بابام وارد شد!
داد و بیداد که امیر شیرینیارو خورده..
من همچنان:{-15-}
وقتی عصبانی میشه حتی نمیشه بهش نیگا کرد!!چه برسه به مغالطه!!!
هیچی دیگه...الان از قنادی براتون پست میزارم!!!شیرینیه نخورده و پول از کف رفته!.....
☺☺♦☺☺♦☺☺
عاقا یه پسر عمو دارم قدش 2 متره دور بازوش کمش 70 سانته بعد شکمش هزار تیکس
بعدم هی میگه من از دارو های بدنسازی بدم میاد و تا حالا استفاده نکردم و هر کی استفاده کنه ضرر میبینه
بعد تو خونشون که میری ظرف شکر چایی قند همه چیشون جعبه خالیه این قوطی های مکمل های ورزشیه
لامصب انقدم گندس نمیشه بهش گفت دروغ نگو خوببببببببب
☺☺♦☺☺♦☺☺
نشسته بودیم داشتیم فیلم می دیدیم داداشمگ( گودزیلا) داشت بااسباب بازیهاش بازی می کرد. پدر ( تو فیلم) زن وبچه ش دعواش شد واسه این گفت : خدا لعنتتون کنه. یهو گودزیلا پرید وسط گفت: این کم اورد وقتی دید اینا 3 نفرن دید زورش نمیرسه واسه همین اینجوری گفت.اونوخ من تا سوم راهنمایی انشامو میدادم بابام بنویس به جان خودم
قیافه من تو اون لحظه:-S:-S
کارگردان اون فیلم(((((((
بازیگر اون نقش)))###-_؛؛
الان دیگه حرفی واسه گفتن می مونه ایا؟؟؟؟؟
☺☺♦☺☺♦☺☺
داشتم پست مینوشتم برای 4 جوک ، به خواهرم میگم بیا بخون خوبه ، کم نیس میخوای چه چیزایی بهش اضافه کنم...
برگشته میگه بیا اینور کم چرت و پرت بنویس ، رمان که نمیخوای بنویسی ، جوک ِ جوک ....
:O
هیچی دیگه حرف دل ِ خانوم صادقی عزیزو زد ...((:
قشنگ قانع شدم...
خواهر ضایع کنه که من دارم....
☺☺♦☺☺♦☺☺
فانتزیای فک وفامیلهای ما اصولا واقعی میشه بخونین متوجه شین:
یکی از فانتزیای خواهرم این بودکه سرزنگ هندسه بگه خانم این درسا بسه بذارمهسا به خوابش برسه ومعلمشون هم بگه بخواب عزیزم... تااینکه دیروز این اتفاق افتاد ومهساهم یه زنگ خوابید....
حالا دخترخالم هم یه بار سرزنگ عربی گرفته خوابیده معلمشون هم به بچه ها گفته آروم باشن خودش هم خیلی آروم درس داده که مبادابچه بیدارشه.....
فک وفامیله درس خون وخرشانسه ما داریم...خخخخخخخخخخخ هههههههه هاهاهاها هوهوهوهو هی هی هی هی .....
میگه همش ۱۰ تا چقد کم... امروز بم میگه چن تا شد میگم ۲۸۰ تا بر گشته میگه مرض این چ سایتیه اصن دیگه نیخواد از من پست بزاری پستی ک ۱۰۰۰ تا لایک نخوره پست نیس...
بچه ها باهام قهر کرده هیچ دیه نمیزاره پست بزارم شایدم تو افق محوم کنه... خانوم صادقی دستم به دامنت تایید کن بچه ها لایک میخوام..من هنوز جووونم به خوداااااااا
بزرگه:ریش تراش
وسطی:سرم مو
کوچیکه:سشوار...
یکی نیست بگه مگه از رو لیست خریداتون کادو گرفتین؟! در حال حاضرم همشو خودشون مصرف میکنن! تحریمها انقدر فشار اورده ایا؟!
خالم:بعله؟!
فرید:سلام عمه،خونه هستین من بیام؟!
خالم:نه عمه جون،من الان داروخونه ام(خالم دکتر داروسازه)!!!
فریدo_O
خالم/:
چند ثانیه بعد...
فرید((((((((:
خالم))))))):
اومده به جای آبپاش شیشه پاک کن رو برداشته زده به نونا یه ربع بعد (تقریبا یه ده دوازده تایی نون شیشه پاک کنی کرده بعد از خنده من متوجه شده به جای اب شیشه پاک کن ورداشته
تازه برداشته نونارو میگه ببین چیکار کردی؟ حالا باید همه شو بخری اه
ینی خواستم بگیرم ببرمش تو افق محوش کنم
به نظر شما تو کدوم افق محوش کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بعد جالب اينه همه هم تاكيد ميكنند
خو فك وفاميل عزيز حداق فكر من نيستين فكر ابروي خودتون باشين .
نه شما بگين اين فك وفاميله من دارم
که بابام فهمیدبهم گفت محمد بابا سویچ ماشین رو. بگیر برو دور بزن
من که از تعجب و بخشش بابام کف کرده بودم سریع رفتم پریدم تو ماشین که گودزیلای پیشکسوت گفت منم میام منم گفتم تو هم بیا یه هو در حاله دور زدن برگشته میگه محمد خاک تو سرت
منم یکی زدم تو سرش که با بزرگترت درست صحبت کن
میگه:بووووووپپق میمردی ساعت 5:25دقیقه حوصلت سر بره بیایم بیرون.
میگم حالا چرا اونوقت؟؟
میگه اخه دخترای فرزانه ساعت 5تعطیل میشن تو راهشون میرسن به سما ماهم میرفتیم دم مدرسه سما درنتیجه با یه تیر دو نشون میزدیم
به جون خودم من تا 3ساعت هنگ بودم
اخه بچه منکه 18سالمه نمیدونم مدرسه ها کی تعطیل میشن اونوقت تو...
قابل توجهتون داداشم 2وم راهنماییه و 2تا مخاطب خاص داره
ای خدا چرا من اینقدر بدبختم..
من:
بعد از دو روز عصر زنگ مامن بزرگم زدم بعد از سلام و احوال پرسی میگم چیزی لازم نداری؟
میزنه زیر گریه و میگه: کسی نیست واسم تلوزیون رو روشن کنه دو روزه نگاه فیلمه ترکل(منظورش شبکه GEM TV) نکردم!!!
آخی فدات بشم مامان بزرگ!!!
مامان شمام اينجوريه عايا؟؟
بابام میگه :"واسه هر میمونی که تولد نمیگیرن! "
من :(
بابام:)))
سازمان حمایت از کودکان بی سرپرست :(
میمون ۵۲ ساله :/
این نظر توسط ThomasGrike در تاریخ 1396/7/20/4 و 14:33 دقیقه ارسال شده است | |||
<-CommentGAvator-> |
konsolidacja kredytu Skarżysko-Kamienna <a href="http://partyservicepatejko.olsztyn.pl/">konsolidacja kredytów Kraków</a> konsolidacja kredytów Ropczyce. jaki kredyt konsolidacyjny Kielce <a href="http://ubezpieczeniaszejn.pl/">konsolidacja zadłużenia Rzeszów</a> kredyt konsolidacyjny Brzozów. pożyczka bez bik Przemyśl <a href="http://iwatour.pl/">pożyczka Leżajsk</a> kredyty gotówkowe Lubaczów. |